ممد نبودی ببینی...

ساخت وبلاگ
صبح از خواب بیدار می‌شوی و می‌بینی باز هم فاجعه‌ای دیگر رخ داده... انگارکه این روال هرروزه‌ای است در گوشه‌ای از جغرافیای تباهی. اخبار فاجعه‌بار را مرور می‌کنم باز به یاد می‌آورم که بارها و بارها در ذه ممد نبودی ببینی......
ما را در سایت ممد نبودی ببینی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6khomaremastia بازدید : 176 تاريخ : جمعه 27 دی 1398 ساعت: 9:41

دلم برایت شور می‌زند...   تو، الان پشت پنجره‌ی هتل، رو به ساحل، خیره به افق‌ها، من، کیلومترها دورتر خیره به خاطرات چشمانت. تو، به فکر ساختن فرداها، من، در اندیشه‌ی دیروزهای پرآشوب فروریختن. تو اسیر ان ممد نبودی ببینی......
ما را در سایت ممد نبودی ببینی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6khomaremastia بازدید : 166 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:57

 بعد از اون دیگه هیچکس نپرسید چی شد؟ و من پیر شدم.     پیراهن ترس، از گنگی پیرامون. ترس تردید. تردیدهای ناشناختن. اگر بدانی که چیست، که چه چیز دارد جانت را می‌گیرد؛ دست‌کم از همین که می‌دانی، که وسیل ممد نبودی ببینی......
ما را در سایت ممد نبودی ببینی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6khomaremastia بازدید : 170 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:57